خودِ گردانِ خودْگردان

نوشتار ها و سروده های محسن زارع

خودِ گردانِ خودْگردان

نوشتار ها و سروده های محسن زارع

خودِ گردانِ خودْگردان

زیبایی َت را تاب آر
و از وجودِ خود ایمن باش!

آخرین نظرات
  • ۱ مهر ۹۷، ۰۸:۳۰ - عرفان پاپری دیانت
    *ه‍
سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۲، ۰۵:۰۷ ب.ظ

مسافری که چشمهایش جامانده

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سوار اتوبوس کهنه ای بودیم


  از  تنگه ی معما که گذشتیم



یکباره چشم رمید و رها شد شادمانه میان پهنه ی دشت



ـــ گوش های سنگین اتوبوس،


فریاد های مسافری که چشمهایش را جاگذاشته بود


                                        نمی شنید  ـــ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۹/۲۶

نظرات  (۴)

چه بسا چیزهایی که از آن کراهت دارید ولی دقیقا خیر شما در آن است گوینده: خداوند متعال

سلام
آرزوی بهترین ها را برای شما دارم. با نظرهای مفیدتون خوشحالم کنید
ممنون
۲۷ آذر ۹۲ ، ۱۹:۰۴ فیروزه کاظمی
سلام
شعر قشنگی بود.
کلا تصویرهای ذهنی خاصی داره.

پاسخ:
پاسخ:
سلام
۰۵ دی ۹۲ ، ۱۷:۱۱ فیروزه کاظمی
سلام
به دو شعر ناقابل دعوتید.
۱۱ دی ۹۲ ، ۰۸:۴۱ امیرعلی قدسی
ای کاش جا بماند...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی