اگر ما،اینجا، بین صفحات این نمایشنامه «گویی» دست وپا می زنیم و «نقش» آن بیچاره ی راه به جایی ندار را بازی می کنیم، جایی ،صفحه ی خالی پرنقش و نگاری باز می شود و دستی این دیالوگ را ،با این بیت حک می کند. (پیچ وتابش ندادم. فکر می کنم شاید ساده تر از این نتونم توضیحش بدم!)
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
من ، تو را
تو ، رفتن را
آسوده برو ! دلواپس نباش
من و درد و یادت تا ابد با هم هستیم
سلام دوست خوبم به کلبه ی من هم سر میزین . منتظرتم .