جمعه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۲، ۰۵:۱۷ ق.ظ
فَاخْلَعْ ....
- : به چه زبونی بگم آخه؟ در نمیاد،اصلا خودت به زور پاشنه کش کردی پاهام!
قبول نمی کنه که! می گه: پاهای تو بزرگ شدن!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شوخی نمی کنم!این دعوای هر روزه ی منه!
مرد کباب فروش گوشت ها را در سیخ ها کرده و به روی آتش نهاده باد میزند و بوی خوش گوشت سرخ شده در فضا پراکنده شده بود. بیچاره مرد فقیر چون گرسنه بود و پولی هم نداشت تا از کباب بخورد تکه نان خشکی را که در توبره داشت خارج کرده و بر روی دود کباب گرفته به دهان گذاشت...
با سلام
وبلاگ زیبایی دارین موفق باشین