پنجشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۲، ۰۶:۴۷ ق.ظ
علیه خودم
مثل خمیری که از میان فشار مشت بیرون زده باشد،
بیرون زده ام.
از روز،از نگاه ها، از خودم؛علیه خودم.
پشت به خود قدم می زنم ودور می شوم،
اما او تمام این روز لعنتی دنبال من راه افتاده،سمج.
و مثل یک فیلم صامت فقط من وخودم می دانیم چه می گوییم.
کسی آن دورها توی کتابش فرو رفته و«معطوف به
هدفی معین» می رود: ورق ورق. کسی که همه ی نگاه ها به سوی اوست. تمام نگاه های قرن
به او.....
پاییز92
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ.ن:لازم به ذکرهست که «علیه خودم» اگر فقه الغتی نگاهش کنیم و ودر گفتار معمول بکارش ببریم کاملا اشتباه است.
پ.ن:لازم به ذکرهست که «علیه خودم» اگر فقه الغتی نگاهش کنیم و ودر گفتار معمول بکارش ببریم کاملا اشتباه است.
با ناگهانه همراه باش و نظرت رو بگو